دوم خرداد و خاتمي:فرصتهايي كه اردكان به دست آورد يا ازدست داد؟

رضا ملاحسيني اردكاني

info@kavirestan.ir

روز تاسوعاي يازده سال پيش بود كه براي شركت در مراسم عزاداري حسيني به مسجد روضه محمديه يزد رفتم. آن روز ها سن و سال زيادي نداشتم اما به اقتضاي همان سنين نيز گاه و گداري به مسائلي فراتر از سن خودم فكر مي كردم.

 اما موضوعي كه آن سال تقريبا همه همشهريان هم سن و سالم را وادار كرده بود كه كمي بيش از مسائل مقتضي سن خود بپردازند، كانديداتوري يك اردكاني براي انتخابات رياست جمهوري بود. پيش از اينها سيد محمد خاتمي را (البته بيشتر با نام محمد آقا خاتمي) مي شناختم و از نزديك نيز مثل بسياري ديگر از اردكانيها او را ديده بودم. اما فكر نمي كردم كه اينقدر شهرت داشته باشد كه بخواهد روزي رئيس جمهور شود.

تا اينكه در مراسم عزاداري تاسوعاي آن سال در يزد نكاتي را ديدم كه هم مرا متعجب نمود و هم اينكه فهميدم ماجرا جدي است. بر روي علم اكثر هيئتهاي يزدي عكسهايي از يك اردكاني و سر دادن شعارهايي با وزن و محتواي نوحه اي در حمايت از او براي من كه همه دنيايم شهرم بود هم جالب بود و هم باعث غرور . اكنون يازده سال از آن سال و حماسه اي كه همه ايرانيان خلق نمودند مي گذرد. متاسفانه حماسه دوم خرداد و به تبع آن شخصيت خاتمي نيز مانند بسياري ديگر از مناسبتها و شخصيتها در تاريخ ايران، هيچگاه به صورت منطقي و متعادل بررسي و شناخته نشد.

در واقع اين موضوع از سويي دچار افراط كاري هاي بيش از حد سياسي با چاشني احساسي طيف به اصطلاح اصلاح طلب و در سوي ديگر نيز با تفريطهاي بيش از حد به اصطلاح اصول گرايان با چاشني مذهبي و انقلابي شد.

غافل از اينكه دوم خرداد يك حماسه بود فارغ از نتيجه آن متعلق به همه مردم ايران و كليت نظام اسلامي.عده اي در خاتمي و دوم خرداد ذوب شدند و هنوز هم از آن دوران به عنوان عصر طلايي جمهوري اسلامي نام مي برند و طاقت هيچ انتقادي از آن دوران را ندارند و عده اي ديگر نيز تا هشت سال بعد از دو خرداد را عصر تباهي جمهوري اسلامي مي دانند و هيچ نقطه روشني را براي آن قائل نيستند.

واقعيت اين است كه دوم خرداد و خاتمي نيز مانند هر انساني و هر پديده اجتماعي ناشي از رفتار انسانها، داراي معايب و محاسني است كه مي بايستي فارغ از حب و بغض ها به تفسير و تشريح آن پرداخت.اساسا تمايلي ندارم كه من نيز وارد اين مباحث و دعواهاي غير اصولي شوم بلكه در اين نوشتار سعي خواهم نمود تا در چارچوب مباحث جغرافياي سياسي (بررسي توسعه زادگاههاي سران حكومتي در زمان زمامداريشان) به تبيين و تشريح اثرات اين واقعه سياسي – اجتماعي بر پهنه سرزميني بپردازم كه قهرمان آن از بستر آنجا برخاسته است.

قصد دارم در اين نوشته به اين موضوع بپردازم كه آيا پس از دوم خرداد و انتخاب سيد محمد خاتمي به عنوان رئيس جمهور ايران، تغييري در نقش و جايگاه استان يزد (به طور اعم) و شهر اردكان (به طور اخص) كه زادگاه وي به شمار مي رود حاصل شده يا خير؟

 آيا استان ما و شهر ما توانسته اند از اين فرصتها استفاده كنند يا خير؟

اين چند سال كه به دور از زادگاهم مشغول تحصيل در دانشگاه بوده ام تقريبا با تمامي كساني كه براي اولين بار ملاقات مي كردم و متوجه مي شدند كه من اردكاني هستم ، نخستين كلامشان اين بود كه من همشهري خاتمي هستم و بلافاصله ادامه مي دادند كه به همين واسطه نيز استان يزد و شهر اردكان در طي اين سالها رشد و توسعه فوق العاده داشته است.

در اين مطلب دو نكته نهفته است، اول آنكه خاتمي امروز به نوعي نماد و معرف اول استان يزد و بويژه اردكان به شمار مي رود به گونه اي كه براي بسياري اردكان مساوي با خاتمي است؛ و نكته دوم اينكه بسياري بر اين باورند كه به واسطه رئيس جمهوري هشت ساله خاتمي، زادگاه او بلافاصله پله هاي رشد و توسعه را طي كرده است.

به نظر من تقريبا در نكته اول كمتر مي توان شك كرد اما بحث اصلي بر سر نكته دوم و ميزان درستي آن است.

موضوعي كه در اين سالها همواره با بسياري بر سر آن كلنجار رفته ام. اما غالب اين بحثها سطحي، احساسي و در واقع دور از احاطه كاملم به موضوع بود. تا اينكه در همان روزهاي نخستين تحصيل در كارشناسي ارشد و در كلاس درس «جغرافياي سياسي ايران» استادم دكتر حافظ نيا مجددا اين بحث را مطرح كرد و من نيز به تعديل نظرات استاد پرداختم.

 اما استاد گفت كه استدلالات من بدون سند و غير علمي است و استدلالات او برخاسته از يك تحقيق علمي و پايان نامه كارشناسي ارشد يكي از دانشجويان است. با اين حرف استاد با اشتياق فراوان سراغ آن پايان نامه را گرفتم و سرانجام موفق شدم كه آن را بيابم و مطالعه كنم.

 موضوع اين پايان نامه «بررسي تطبيقي رابطه بين دسترسي به فرصتهاي سياسي و توسعه مكاني، نمونه موردي يزد و كرمان، دوره زماني 1365-1380» بود كه توسط يكي از دانشجويان يزدي دانشگاه آقاي ماشاء الله يوسفي در سال 1383 دفاع شده بود.

 در چكيده اين پايان نامه آمده است:« در اين تحقيق با ارزيابي و مقايسه شاخصهاي متعدد اقتصادي ، اجتماعي و جغرافيايي در استانهاي يزد و کرمان که زادگاه دو رئيس جمهور در سالهاي اخير بوده اند، درپي پاسخ به اين سئوال بوده ايم که : آيا دسترسي به فرصت سياسي مانند رياست جمهور ي باعث استفاده از امکانات ملي در جهت توسعه موطن و زادگاه رئيس جمهور شده است يا خير؟

با توجه به سئوال فوق اين فرضيه مطرح شد که بين دسترسي به فرصت سياسي و توسعه فوق العاده استانهاي يزد و کرمان رابطه وجود دارد و روند رشد شاخصهاي توسعه استانهاي مزبور در دوره هاي رياست جمهوري مربوطه از شتاب بيشتري برخوردار بوده است.

به اين منظور اطلاعات و آمار شاخصهاي مختلف اقتصادي استانهاي فوق در دوره هاي رياست جمهوري مربوط به افراد جمع آوري و پردازش گرديد.نتايج تحقيق نشان داد که دسترسي به فرصت رياست جمهوري در افزايش رشد شاخصهاي استان کرمان نسبت به دوره قبل از آن تاثير زياد و در مقايسه با متوسط کشوري تاثيرکمتري داشته است . در استان يزد دسترسي به اين فرصت بر عکس استان کرمان بوده بطوري که تاثير ضعيفي بر روي ضريب رشد شاخصهاي توسعه استان نسبت به دوره قبل از آن داشته است .

 ولي دسترسي به فرصت رياست جمهوري تاثير زيادي بر روي رشد شاخصهاي توسعه استان در مقايسه ئ آن با شاخصهاي کشور داشته است».وقتي اين پايان نامه 140 صفحه اي را مطالعه مي كردم متوجه شدم كه زياد در تحليلهايم راه را به خطا نرفته بودم زيرا همانطور كه در چكيده اين تحقيق نيز آمده بود بررسي اين شاخصها نشان مي داد كه طي سالهاي پيش از 76 نيز ، متوسط تقريبا همه شاخصها در استان يزد بالاتر از متوسط كشوري بوده و همين فاصله با توجه به رشد شاخصها در سطح كشور ، در استان يزد هم رشد يافته است البته كه بايد گفت در برخي شاخصها مثل توريست، معدن و مواردي ديگر استان يزد داراي جهشي بسيار بالا بود.

اما برعكس شاخصهاي استان كرمان در اين سالها نسبت به سالهاي قبل از آن رشد قابل ملاحظه اي داشته است. البته اين بحث مجال خيلي بيشتري را مي طلبد اما در همين اندازه نيز وقتي به عنوان يك اردكاني كه روزگاري يك همشهري ام بالاترين مسول اجرايي كشور بوده است دقت مي كنم مي بينم كه واقعا طي سالهاي رياست جمهوري خاتمي اتفاق خارق العاده اي براي توسعه استان يزد و بويژه اردكان رخ نداد.

 البته كه اين موضوع بي تاثير هم نبوده و حتي موتور محركه اي نيز مي توانسته قلمداد شود، اما اگر وضع اردكان را با رفسنجان و يا استان يزد را با استان كرمان بررسي كنيم متوجه تفاوت اين مناطق (كه هر دو روزگاري رئيس جمهور مملكت را همشهري خود مي دانسته اند) در ميزان توسعه و رشد آنها طي اين سالها مي شويم.

 واقعيتي است كه كرمانيها در سالهاي رياست جمهوري هاشمي توسعه فوق العاده اي داشته اند . استان يزد نيز در سالهاي حكمراني خاتمي توسعه خوبي نسبت به ساير مناطق داشته، اما اين همچنان نظر من است كه استان يزد و اردكان در آن سالها نسبت به كرمان در سالهاي حكمراني هاشمي دچار رشد و توسعه فوق العاده نشده و به نوعي همان روند توسعه گذشته خود را با سرعتي تقريبا بيشتر پيموده است.

به ياد دارم خاتمي در (احتمالا) سومين سفر خود به اردكان در زمان رياست جمهوري اش در مصلي اردكان خطاب به همشهريانش مي گفت كه من همان اندازه به اردكان مي نگرم كه به يك منطقه محروم در يك استان عقب مانده از نظر توسعه؛ و او گفت كه افتخار مي كنم كه يك اردكاني هستم اما بيشتر افتخار مي كنم كه براي اين منطقه سهم خاصي را در نظر نگرفته ام و پروژه فوق العاده اي را اجرا ننموده ام.

خاتمي كه در آن سفر اساسا براي افتتاح خط لوله آب رساني زاينده رود به يزد آمده بود گفت كه باعث خوشحالي من است كه اين طرح در زمان دولت من طرح ريزي و اجرا نشده كه بعدها شايعه شود كه به زادگاه خود رسيدي بلكه افتخار دولت من طرح ريزي و اجراي بزرگترين طرح آبرساني كشور يعني آبرساني به تبريز است. (نقل به مضمون )

از اين بحث كه بگذريم واقعيت آن است كه اردكان مي توانست در سالهاي حكمراني خاتمي (و يا به عبارتي خاتمي ها) با يك برنامه هدفمند و طرح ريزي شده به رشد و توسعه اي قابل توجه برسد.

اين به اين معنا نيست كه لزوما خود دولت و يا مديران ارشد اجرايي كشور مستقيما بخواهند اين كار را انجام دهند، بلكه قشر تحصيل كرده شهر، صاحبان صنايع و بخش خصوصي و ... مي توانستند با استفاده از شرايط فراهم آمده در آن زمان بهترين استفاده را ببرند كه از نظر من نبردند.

جدا از خانواده خاتمي ها فراموش نكرده ايم كه در مجلس ششم ، 5 نماينده آن اردكاني بودند و صاحبان بسياري از مناصب نيز از همشهريان ما؛ (البته در اينجا كاري به مبحث شايسته سالاري و خانواده سالاري و ... نداريم، هدف تنها بيان واقعيتهايي است كه در هرصورت وجود داشته است)

به نظر من در اين سالها نتوانستيم از اين ظرفيت بالقوه خاتمي ( كه حتي در موارد به فعل هم رسيد) استفاده شايسته كنيم و بتوانيم در درجه اول شهرمان را و در درجه دوم استانمان را و نهايتا كشورمان را به سمت توسعه همه جانبه پيش ببريم.

 كه اگر اينگونه بود نمي بايستي شاهد آن مي بوديم كه جمله « جبران فرصتهاي از دست رفته شهر» شعار انتخاباتي تعدادي از كانديداهاي مجلس هشتم در اردكان باشد .


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا